به گزارش سرویس کتابخانه «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ میگویند جامعهای که کتاب زیاد میخواند و سرانهی مطالعهی بالایی دارد، جامعهی عاقلتر و با فرهنگتری است. اما چرا؟ مگر کتاب چه چیزی دارد که فرهنگ یک جامعه را افزایش میدهد؟
شاید اصلا قضیه عکس این است: فرهنگ یک جامعه، آن را به سمت کتابخوانی سوق میدهد! اگر چنین است، چرا؟ چرا جوامع با فرهنگ کتاب میخوانند؟ بیتردید اولین قدم در راه اصلاح یک جامعه، اصلاح فرهنگ آن است. نقش فرهنگ چنان برجسته و حیاتی است که بیاغراق میتوان آن را حیاتدهنده یک جامعه نامید؛ بهگونهای که پیشرفت در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی و صنعتی بدون توجه به بُعد فرهنگی نمیتواند موجبات تعالی جامعه را فراهم سازد و آن را به سوی اضمحلال سوق میدهد. از این روست که حضرت امام خمینی(س) اساس سعادت یا شقاوت یک ملت را از فرهنگ میدانستند. از منظر آن فقیه عالی قدر، فرهنگ سازنده و پیشرو در حوزههای فردی و اجتماعی، سبب هدایت انسانها، جامعهها و تربیت الهی هر دو خواهد شد.
دانشجویان کتابخوان سفیران فرهنگی در دانشگاه هستند
اهمیت دانشگاه در شکلگیری فرهنگ صحیح و قدرتمند تا بدان جاست که امام ارزش و جایگاه کلیدی برای این نهاد قائل بودند و آن را مبدأ همه تحولات می دانستند و دانشگاهها را سرچشمه سعادت یا شقاوت یک ملت میدانستند. (صحیفه امام، ج ۸، ص ۶۴). حتی در بحرانیترین شرایط و مشکلات عدیدهای که در زمان جنگ تحمیلی بر کشورمان حاکم بود با آرامش مثال زدنی همراه با دوراندیشی، جنگ را مسئلهای ناچیز و قابل حل نامیده و مسئله دانشگاه را مهمتر از جنگ عنوان میکردند. با این بیان که: «جنگ چیز مهمی نیست، حل میشود... اما مسئله دانشگاه یک مسئله فوقالعاده است که این افرادی که از دانشگاه در میآیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن» (همان، ج ۱۹، ص ۴۴۳).
پس دوران دانشجویی در دانشگاه، دوران بهره گرفتن و سوخت گیری علمی و عملی است؛ با این وجود، هنوز برخی از دانشجویان که در این دوره قرار دارند، شاید ندانند که اوج توان و رقم زدن فرصت ها را در درون خود دارند و در نتیجه نمی توانند از وقت خویش، حداکثر بهره را ببرند و حتی گاهی احساس می کنند که نمی توانند کاری را که وظیفه دارند، انجام بدهند؛ در حالی که مشکل این نیست؛ مشکل این است که آنان نمی دانند آن را چگونه انجام دهند.
داشتن تفکر انتقادی، استدلالی و حل مسئله ای، نیازمند تفکر عمیق و ارزیابانه و مستلزم دانش دقیق و سپس کاربرد آن دانش و تجزیه و تحلیل درست و ترکیب و ارزشیابی آن است. که دانشجویان در دانشگاه ها می توانند بخش گسترده ای از این مهارت ها را با مطالعه به مرور کسب کنند. کافی است دانشجویان از همان ابتدا سیر مطالعاتی را در برنامه خود بگنجانند. در این صورت، می توان به اوج شناخت یا انقلاب شناختی رسید، خوب آموخت و خوب تجزیه و تحلیل کرد.
از آنجا که دوران دانشجویی، دوران خردمندی و خردورزی است وباتوجه به جایگاه ویژه دانشجویان در جامعه واهمیت بالای سطح دانش اجتماعی آنها، لازم است دانشجویان به سمت کتاب خوانی سوق داده شده تا خودشان با تکیه بر اطلاعات اکتسابی از مطالعات فردی راه حل های شخصی سازی شده را بیابند.
درهمین راستا سرویس کتابخانه خبرنامه دانشجویان ایران قصد دارد با سلسله گزارش هایی در خصوص دسترسی سریعتربه کتاب از طریق اشتراک گزاری، انتخاب بهتر کتاب با معرفی منابع مناسب ونیزسایرپیشنهادات، پل ارتباطی در جهت آسان تر شدن جستجوی منابع مورد نیازدانشجویان جستجوگر باشد.
دانشجو چرا باید کتاب بخواند؟
پاسخ به این سوال، میتواند بدبینی افرادی را که اهل کتاب خواندن نیستند یا به نوعی حجم زیاد مطالب درسی را بهانه ای برای مطالعه غیر درسی دارند از بین ببرد. قبل از هر اقدامی، قبل از انتشار انواع و اقسام ابزارهای ارتقاء سطح کتابخوانی و غیره، باید چرایی این مسئله برای دانشجو روشن شود. فلسفه این کار چیست؟ هدف دقیقا چیست؟ و… . تا بدانیم دقیقا دنبال چه چیزی هستیم.
یک کتاب در کوتاه مدت، فرد را نه به آدم بهتری تبدیل میکند و نه به آدم بدتری. بلکه خواندن هدفمندِ سلسلهای از کتابها در طول عمرتان و صرف زمان برای کتابخوانیست که میتواند تغییراتی در دیدگاه شما ایجاد کند تا در لحظههای مهم زندگیتان تصمیمهای بهتری بگیرید.یعنی این مطالعات پیوسته می تواند انتخاب مسیر درست از دوراهی های دانشجویی را سهل العبور کند.
خواندن در برابر تماشا کردن/ مهارت هایی که دانشجویان با کتابخوانی کسب می کنند
روشهای مختلفی برای انتقال تجربه وجود دارد. دو مورد از پراستفادهترین این روشها مطالعهی کتاب و تماشای ویدیو هستند.
راجع به تاثیر کتابخوانی و مطالعه روی مغز از دید نوروساینس (علوم اعصاب)، تحقیقهای زیادی انجام شده است، از جمله تحقیقهای جذابی که در Huffington-Post راجع به تفاوت تاثیر کتاب خواندن و تماشای ویدیو بر مغز انسان مطرح شده است:
طبق قسمتی از این تحقیقات که در دانشگاه توکیو در ژاپن انجام شده است، کودکانی که زمان بیشتری را صرف دیدن برنامههای تلویزیونی میکنند، قسمت پیشانی مغزشان و همین طور قسمتهایی از مغز که مربوط به برانگیختکی (arousal) است ضخیمتر است. این قسمتهای مغز، به کاهش توانایی استدلال کلامی معروف هستند. ضمنا، خروجی تحقیق مستقل از سن، جنس و سطح اقتصادی افراد بوده است.
تحقیقاتی موازی که در دانشگاه ایموری در آمریکا بر روی دانشجویان انجام شده، نشان میدهد که کسانی که بیشتر وقتشان را به مطالعه و کتابخوانی میگذرانند، قسمتهایی از مغزشان که به زبان و ارتباط مربوط است؛ رشد میکند. طبق مطالعات تاثیر این فعالیت روی مغز، مستقل از نوع محتوایی است که افراد میخوانند، و بیشتر به خود فعالیت مربوط است.
به علاوه در تحقیقهای مشابه نشان داده شده که احتمال بروز آلزایمر در افراد میانسالی که به مطالعه میپردازند ۲.۵ برابر کمتر از افرادی است که تلویزیون تماشا میکنند. همچنین ۶ دقیقه مطالعه در روز میتواند سطح اضطراب افراد را ۶۸ درصد کاهش دهد. تاثیری بیشتر از سایر فعالیتهای آرامشبخش مثل گوش دادن به موسیقی (۶۱ درصد)، نوشیدن چای یا قهوه (۵۴ درصد) و قدم زدن (۴۲ درصد).
در چه ژانری مطالعه کنیم؟
بسته به هدف خود از مطالعه، ژانرهای متفاوتی از کتاب مناسب ما خواهند بود. برای مثال وقتی دانشجو خصوصا سال اولی ها به دنبال کسب تجربه دربارهی زندگی و درک افراد مختلف است، مطالعهی کتابهای «رمانی» و «خودزندگینگاری» (Autobiography) کمک شایانی خواهند بود. برخی از رمانهای معروف جهان جنگ و صلح، دن کیشوت، کشتن مرغ مقلد و صد سال تنهایی هستند. از رمانهای خوب ایرانی میتوان به سووشون، کلیدر، جای خالی سلوچ و مجموعه داستانهای عزاداران بیل اشاره نمود.
تجربهها در خودزندگینگاریها به واقعیت نزدیکتر هستند. برای مثال داستان زندگی من که در آن هلن کلر به بیان داستان زندگیش میپردازد نمونهای از اشتراک تجربهی یک فرد در قالب کتاب است. کتاب پرسپولیس اثر مرجانه ساتراپی نوع دیگری از خودزندگینگاری (به شکل کتاب کمیک) است.
با انتخاب مناسب از چالش ها دور شوید
تاکنون شده متن کتابی را بخوانید و هیچ چیز از آن سر در نیاورده باشید؟ یا اینکه کتابی را خوانده باشید و بلافاصله تمامی مطالب آن را فراموش کرده باشید؟ یا حتی در حال خواندن، مدام تمرکزتان رو از دست داده باشید؟ آیا تاکنون هنگام کتاب خواندن خواب تان برده است؟!
خب احتمالا کتاب ها را در زمان مناسبِ خود نمی خوانید! در وهلۀ اول باید گفت که هیچ قاعدۀ کلی و قانون فراگیری برای زمان خواندن کتاب برای افراد وجود ندارد. به طور کلی هر فرد باید با توجه به شرایط درونی و بیرونی زندگی خود، روند و بهترین ساعات فعالیت های خود را کشف کند. اما وجود چنین واقعیتی موجب توقف دانشمندان برای تحقیق نشده است! بعد از تحقیقات وسیع و طولانی مدت، دانشمندان به یک برنامه زمانی نسبتا مناسب رسیده اند که برای بسیاری از انسان ها راه گشاست.
آفتاب نزده شروع به خواندن کُن
اگر شب ها زود می خوابید و سحرخیز هستید، این قسمت برای شماست! یکی از بهترین بازه های زمانی برای کتاب خواندن، بازۀ زمانی ۴ تا ۷ صبح است. در صورت خواب و استراحت کافی، در این بازۀ زمانی که همه جا ساکت است و نوری ملایم از بیرون می تابد، چه کاری بهتر از ورزش دادن ذهن با کتاب خوانی؟ تحقیقات نیز نشان داده است که شرایط محیطی در این بازۀ زمانی برای کتاب خواندن بسیار مناسب و مطلوب است.
چای شیرین صبحانۀ با کتاب شیرین تر است
بنابر تحقیقات، یکی از بهترین بازه های زمانی برای خواندن کتاب های غیر داستانی (اعم از فلسفه و روان شناسی و …) بین ساعات ۱۰ صبح تا ۱۲ ظهر است. در این بازۀ زمانی بیشتر انسان ها ذهنی بازتر و آماده تر برای درک و فهم مطالب دارند. از این نتیجه می توان پاسخ این سوال که «چرا بیشتر کلاس های درسی در دانشگاه و مدارس در این بازۀ زمانی جا خوش کرده اند؟» را داد!
دلیل پذیراتر بودن ذهن در صبح اینگونه است که بدن و ذهن، بنابر دلایل فیزیولوژیکی، در اوایل صبح تمایل به بیدار شدن، تقویت و تحرک دارند.
کتاب خواندن در اوایل صبح یکی از بهترین راه های پاسخگویی به این تمایل است و فواید بسیاری دارد، از جمله:
• کاهش استرس
• افزایش خلاقیت
• بهبود مهارت های ارتباطی
• جلوگیری از برخی امراض
• بهبود حافظه و تمرکز
• افزایش هوش
به طور کلی نیز، هوشیاری بالای مغز در صبح برای خواندن و فهمیدن آثار غیرداستانی، کتاب های درسی و حتی آثار داستانی سخت خوان بسیار مناسب است.
نمونه هایی از آثار غیرداستانی مناسب برای صبح ها عبارتند:
• «در باب حکمت زندگی» اثر شوپنهاور
• «انسان در جستجوی معنا» اثر ویکتور فرانکل
• «اسطوره سیزیف» اثر آلبر کامو
• «روان درمانی اگزیستانسیال» اثر اورین دی یالوم
• «اثر مرکب» اثر دارن هاردی
مطالب در بعد از ظهر ها ماندگارتر می شوند
در بازۀ زمانی ۲ تا ۶ بعد از ظهر ذهن از خود توانایی بالایی در به یاد سپردن نشان می دهد. این بازۀ زمانی یکی از بهترین بازه های زمانی برای مرور و تثبیت دانسته های ذهنی می باشد. بنابر همین موضوع اگر نیاز به حفظ کردن مطلبی در حافظۀ خود دارید، این بازۀ زمانی را از دست ندهید!
بطور خلاصه تاکنون متوجه شدیم که برای مطالب درسی، بهترین زمان یادگیری صبح ها و بهترین زمان تثبیت و مرور آن ها، بازۀ زمانی ۲ تا ۶ بعد از ظهر است.
شب های ادبی
یکی از بهترین بازه های زمانی برای خواندن آثار ادبیات داستانی شب است. بیشتر انسان ها در شب و اوقات فراغت، تمایل بسیار زیاد برای تفریح و آرام کردن ذهن دارند. بنابر همین اصل، یکی از بهترین زمان ها برای خواندن آثار داستانی شب است. بهتر است برای شب ها آثاری را انتخاب کنید که بیش از همه آن ها را دوست دارید و نسبتا راحت و روان هستند. این نوع انتخاب ها موجب هرچه بیشتر شدن لذت کتاب خوانی، هم به عنوان تفریح هم به عنوان عملی برای پیشرفت شخصی و اجتماعی تان می شود.
از جمله آثار داستانیِ مناسب برای مطالعه در شب عبارتند از رمان های:
• «قمارباز» اثر فئودور داستایفسکی
• «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی
• «بیگانه» اثر آلبر کامو
• «بینوایان» اثر ویکتور هوگو
• «وقتی نیچه گریست» اثر اروین دیوید یالوم
• «۱۹۸۴» اثر جورج اورول
• «سمفونی مردگان» اثر عباس معروفی
در انتها پیشنهاد می شود دست به کار شوید و بهترین زمان برای خواندن کتاب ها را با توجه به راهنمایی های ارائه شده پیدا کنید تا در شماره های بعدی گزارش ضمن معرفی کتاب ها به عنوان خواننده پیشرو همراه شوید. البته توجه داشته باشید که بهترین زمان خواندن کتاب های مختلف بنابر توانایی های مختلف ذهن هر انسان، فرق می کند و منحصر به فرد است. به عنوان مثال زمان هایی در روز وجود دارد که شما حافظۀ تصویری بهتری دارید و در زمانی هایی دیگر، توانایی حل تفکر عمیق و استدلال تان بالاتر است. در نهایت این فقط شما هستید که می توانید این تفاوت ها تشخیص داده و متناسب با آنها برنامه ریزی کنید.